آلفونسو دیویس | از کمپ پناهجویان در غنا تا حضور در لیگ قهرمانان اروپا
جلسه تمرین تیم «ونکوور وایتکپس» تمام شده و «آلفونسو دیویس» آخرین بازیکن حاضر در زمین است. بازیکنان در آخر تمرین، چالش شوتزنی به تیرک برگزار کردهاند و دیویس یا همان «فونزی» در این چالشِ حذفی درون تیمی، خیلی زود از رقابت کنار رفته. او اما از ترس تمسخر دوستانش، زمین را پس از تمرین ترک نکرده و به نظر میرسد تا زمانی که توپ را به تیرک دروازه نزند، دست بردار نیست و قصد متوقف کردن تمرین را ندارد. دیگر بازیکنان تیم در کنار زمین مشغول مصاحبه هستند و دیویس ۱۷ ساله سرانجام توپ را به تیرک دروازه میزند و خنده بر لبش پدیدار میشود.
دیویس با خنده «سم آدکوگبی» همتیمی خود را با فریاد صدا زد و گفت: «سم، دیدی؟» و آدکوگبی با تکان دادن سر، موفقیت او را تبریک گفت. این اتفاق از سوی «دونیل هنری» مدافع ۲۶ سالهای که شناخت بالایی از زندگی شخصی دیویس داشت نیز تکرار شد و او هم آلفونسو را تحسین کرد؛ نه به خاطر زدن توپ به تیرک، بلکه به دلیل پشتکار ستاره جوان.
هنری در ۲۱ سالگی به تیم وستهام فروخته شد اما برای چکشها تنها در یک دیدار به میدان رفت. او در خصوص دیویس میگوید: «آلفونسو هنوز بچه است! فشار مضاعفی نیاز ندارد. او باید آزادانه بازی کند.» با این حال «آزادانه بازی کردن» به هیچ عنوان به راحتی برای دیویس حادث نشد.
در جولای سال ۲۰۱۸ بود که باشگاه بایرن مونیخ توجه ویژهای به فوتبال شمال آمریکا کرد و تصمیم گرفت فونزی را با پرداخت ۲۲ میلیون دلار از «ونکوور وایتکپس» به خدمت بگیرد. این مبلغ در آن زمان بیشترین رقمِ پرداختی برای یک بازیکن از لیگ حرفهای آمریکا بود. رسیدن یک نوجوان ۱۸ ساله به یک باشگاه بزرگ اروپایی این روزها اتفاق عجیبی نیست و پیش از دیویس نیز بسیاری این راه را طی کردهاند اما چیزی که این انتقال را در زمره اتفاقات غیرعادی قرار میداد به ملیتِ دیویس مربوط میشد؛ یک بازیکن کانادایی در اروپا!
در کانادا ورزش هاکی روی یخ بیشترین هوادار را دارد ولی اکنون شرایط در این کشور به سمتی پیش رفته که از هر پنج نفر در کانادا، یک نفر متولد این کشور نیست و دیگر ورزشها طرفداران بیشتری پیدا کردهاند. به همین دلیل است که مردمِ سرزمین بزرگ سفیدِ شمالی این روزها به فوتبال بیشتر توجه دارند، مردمِ کشوری که در کنار مکزیک و آمریکا از رقابتهای مهم جام جهانی ۲۰۲۶ میزبانی خواهند کرد و از حالا میتوان در این کشور شاهد افزایش علاقه کودکانِ زیر ۱۸ سال به جهانِ توپِ گرد بود. کودکانی که حالا بسیاری از آنها میخواهند همانند آلفونسو باشند و موفقیتهای او را تکرار کنند. فوتبالیستی که اکنون در ۱۹ سالگی، یکی از ارکان اصلی باشگاه بایرن مونیخ است و به الگویی برای کودکانِ کشورش تبدیل شده. «راسل تیبرت» همتیمی او در تیم ملی کانادا و همبازی سابقش در ونکوور میگوید: «او قدم در جای پای کسی نگذاشته. او خود پیشگام یک مسیر است، مسیری که همواره با نام او در اذهان باقی خواهد ماند.»
اما رسیدن به گنج هیچگاه آسان نبوده و داستان دیویس در مسیر رسیدن به این موفقیت نیز از این قاعده مستثنی نیست، داستانی که میتوان آن را در ژانر روایتهای دراماتیک – حماسی قرار داد.
والدین دیویس در کشور لیبریا چشم به جهان گشودند. با شروع جنگ دوم داخلی در این کشور و ویران شدن خانهشان، آنها چارهای جز فرار و مهاجرت پیش روی خود ندیدند. «ویکتوریا» مادر آلفونسو در سال ۲۰۱۷ در گفتوگو با نشریهای کانادایی گفت: «شما به جایی میروید و باید از روی اجساد عبور کنید تا غذا بیابید و به زندگی ادامه دهید. بهترین راه برای ما ترک کشور بود.»
«دبیا» پدر فونزی هم درباره ترک کشورش در همان مصاحبه گفت: «تصمیمی سخت بود و خطرناک اما زندگی در آنجا خطرات به مراتب بیشتری داشت. تنها راه بقا در آنجا حمل اسلحه بود و ما علاقهای به شلیک و کشیدن ماشه نداشتیم. پس تصمیم گرفتیم به جایی برویم که نه به کسی شلیک کنیم و نه کسی ما را مورد هدف قرار دهد.»
مقصد خانواده کمپی در غنا بود؛ کمپِ مهاجران در کشوری که در آن مقطع پناهجویان بسیاری را در دل خود جای داده بود. آلفونسو نیز در سال ۲۰۰۰ در همین کشور متولد و به خانواده اضافه شد. «ویکتوریا» در سال ۲۰۱۸ قسمت دیگری از داستانِ زندگیشان را افشا ساخت: «من به این فکر میکردم که شرایط را چگونه مدیریت کنم! وضعیت دشواری بود. زندگی پناهندگی مانند گیر افتادن در یک مخزن و قفل شدن آن مخزن بود! هیچ راه فراری نداشتیم، نه راه پس و نه پیش. شرایط در کمپ بسیار سخت بود و سلامت آلفونسو در خطر قرار داشت.»
به همین دلیل نیز ویکتوریا و دبیا به فکر مهاجرت به کانادا افتادند و در فرم درخواستشان دلیل انتخابِ کانادا را فراهم کردن امنیت، آزادی و موفقیت برای فرزندشان عنوان کردهاند. درخواستی که در ناامیدی آنها با چراغ سبز مسئولین کانادایی همراه شد تا خانواده دیویس علیرغم اینکه هیچ خویشاوند، دوست و آشنایی در کانادا نداشت، پا به این سرزمین بگذارد و پس از سکونت موقت در شهرهای «ویندزور» و «آنتاریو» سرانجام در شهر «ادمونتون» در استان «آلبرتا» آرامشِ گم شدهاش را بیابد.
بعد از حضور در ادمونتون، ویکتوریا در سرویس نگهداری از کودکان در دانشگاه آلبرتا مشغول به کار شد و پدرش در یک مرغداری به کسب درآمد پرداخت. آلفونسو نیز از هشت سالگی فوتبال را آغاز کرد و به دنبال رویاهایش دوید.
«مارکو بوسیو» یکی از مسئولان دبیرستان «سنت نیکولاس جونیور» در ادمونتون میگوید: «داستان آلفونسو یک داستان کانادایی به حساب میآید. کانادا کشوری بزرگ است و ما از تمام مردم جهان با آغوشی باز استقبال میکنیم.»
دیویس سرعت خوبی در عبور از بازیکن مستقیمِ خود داشت و وقتی برای اولین بار در ۱۱ سالگی متوجه شد بوسیو او را زیر نظر گرفته، پس از بازی به سمت او دوید و با یک لبخند زیبا گفت: «من سال آینده به مدرسه شما میآیم.»
همینگونه نیز شد؛ فونزی به «سنت نیکولاس جونیور» رفت و مارکو تلاش بسیاری به خرج داد تا دیویس را با چالشهای جدید و سختی مواجه سازد. او تلاش کرد تا آلفونسو تنها با پای راست خود دریبل و شوت بزند تا تنها به پای چپش اتکا نکند. جالب اینجاست که بر اساس گفتههای بوسیو، آلفونسو همواره با رویی خندان از تمام چالشهای سخت او استقبال کرده چرا که به چیزی جز دستیابی به موفقیت نمیاندیشید.
او یک نوجوان بود و با وجود سن کمش خیلی زود به عنوان یک الگو، سرلوحه سایرین قرار گرفت. در آن زمان همه از مارکو میپرسیدند که آیا دیویس میتواند دریبل کشویی و یا زیدانی را نیز انجام دهد؟ میتواند خارج از محوطه جریمه دروازه حریفان را باز کند؟ قادر است چند بازیکن را از پیش رو بردارد؟ اینها سؤالاتی بود که فونزی شخصاً علاقه داشت به تکتکشان پاسخ دهد اما خارج از میدان بازی، تنها خواستهاش نشاندن لبخند روی لب همتیمیها و همکلاسیهایش بود.
او در کلاس نمایشنامه یک شاگرد ممتاز محسوب میشد و بوسیو او را در آن کلاسها «بیباک» صدا میزد. در یکی از مراسمهای ویژه کریسمس در مدرسه، مقابل همه هممدرسهایهای خود روی صحنه رفت و یک نمایش کمدی را اجرا کرد. نمایشی که همه را به خنده انداخت. بوسیو در این خصوص میگوید: «بدون هیچ شکی آن روز، آن نمایش و آن خندهها به او کمک کرد تا بتواند در صحنههای بزرگتر بدون استرس هر آنچه میخواهد انجام دهد.»
چند ماه بعد بوسیو به ونکوور رفت تا یک بازیکن را برای گذراندن دورهای آزمایشی به تیم «ونکوور وایتکپس» معرفی کند. در همان زمان «کریگ دالریمپل» مدیر وقتِ آکادمی را کنار کشید و به او درباره آلفونسو گفت!
به این ترتیب نخستین حضور دیویس در ونکوور، زمانی رقم خورد که او تنها ۱۳ سال داشت. آلفونسو در طول پرواز از ادمونتون به ونکوور حتی یک کلمه هم سخن نگفت، سکوتی محض، گویی لبهایش با چسب به هم متصل شده بود و او نمیتوانست سخن بگوید اما در زمین بازی، همه چیز تغییر کرد؛ او تلافی سکوت چند ساعته را درآورد و با پاها و هنرنماییهایش ساعتها حرف زد و ساکت نشد.
دالریمپل آن روز را به خوبی در خاطر دارد: «به حدی سرعتش بالا بود که باید به خودمان سیلی میزدیم تا باور کنیم خواب نیستیم. گویی آرین روبنِ کوچک در زمین هنرنمایی میکرد و ما به رویایی باور نکردنی فرو رفته بودیم.»
در این بین اما ویکتوریا دغدغهای مادرانه داشت؛ او نگران بود که چنین توجهاتی روی فروتنی و تواضع پسرش تأثیر منفی بگذارد. دالریمپل در یکی از سفرهایش به ادمونتون برای آلفونسو کیفی پر از لباسهای مخصوص ونکوور برد تا پس از اینکه فونزی نامه تعهد انتقال به این باشگاه را امضا کرد، آنها را به او هدیه دهد اما ویکتوریا همانجا کریگ را متوقف کرد و گفت: «او هنوز در ادمونتون است! زمانی که لیاقتش را داشته باشد این هدایا را دریافت خواهد کرد.»
تلاشهای دالریمپل و مسئولان «ونکوور وایتکپس» سرانجام به بار نشست تا آلفونسو در ۱۴ سالگی راهی غرب کانادا و به آکادمی این باشگاه ملحق شود. «کارل رابینسون» سرمربی وقت تیم اصلی ونکوور در این خصوص میگوید: «از همان روز نخست فهمیدیم که یک استعداد نزد خود داریم اما هیچکدام فکرش را نمیکردیم که او با چنین سرعت بالایی پیشرفت کند.»
کریگ با مشاهده پیشرفت فرونزی متقاعد شده بود که او یک مثال برای تمام بازیکنان آکادمی است؛ بازیکنی که احساس دلتنگی خود برای شهرش را فرو میخورد و همانند مردم ونکوور لباس میپوشید تا کمتر به چشمِ یک غریبه در شهر دیده شود. پس از یک سال حضور در آکادمی ونکوور و در ۱۵ سالگی، به اردوی پیشفصل تیم بزرگسالان دعوت شد. رابینسون برای دعوت از او دلایل خاصی داشت. او در سال ۲۰۰۷ چنین شرایطی را با «آرون رمزی» ۱۶ ساله نیز تجربه کرده بود و پس از شک و تردیدهای اولیه، تصمیم نهایی خود را در خصوص آرون گرفت و ستاره ولزی را به تیم ملی دعوت کرد. همین سناریو در خصوص دیویس نیز تکرار شد و کارل او را به تیم بزرگسالان باشگاه فرا خواند.
او در این باره نظریه و فلسفه جالبی دارد: «اگر در بازیکنی متوجه استعدادی خاص شدید، بلافاصله او را به بالاترین سطح ممکن ببرید تا متوجه شوید چه مقدار زمان لازم است تا او به جایی که باید برسد.»
به این ترتیب پس از تور پیشفصل در سال ۲۰۱۶، هم رابینسون و هم دالریمپل متوجه شدند که فونزی میتواند با مردان بالغ رقابت کند و به همین دلیل با او برای حضور در تیم دوم ونکوور قراردادی حرفهای امضا کردند. اینگونه بود که آلفونسو با ۱۵ سال سن، به جوانترین بازیکن تاریخ لیگ آمریکا (سطح دوم فوتبال آمریکا) تبدیل شد که قرارداد حرفهای با یک باشگاه امضا کرده است.
علیرغم توجهات بسیار، دیویسِ جوان همان کودک همیشگی ماند؛ یک روز پس از انجام نخستین دیدار خود با پیراهن تیم اصلی، پس از مدرسه به آکادمی ونکوور بازگشت. در آن زمان موضوع داغ بحثها به حضور او در لیگ MLS برمیگشت اما هدفِ آلفونسو از حضور در آکادمی، تنها تمرین با تیمِ زیر ۱۶ سالهها بود. پشتِ پرده این اقدام چند سال بعد افشا شد؛ کریگ به فونزی گفته بود که باید یک جلسه ریکاوری داشته باشد اما آلفونسو نمیخواست ارتباطش با تیمی که چند روز پیش بخشی از آن بود، خیلی زود قطع شود. به همین دلیل جلسه ریکاوری خود را با تیم سابقش سپری کرد.
این رابطه تا ماه جولای آن سال قوی ماند و سپس آلفونسو به نخستین بازیکن تیم دوم ونکوور تبدیل شد که پای میز قرارداد با تیم اصلی مینشیند. در یک چشم بهم زدن زمان سپری شد و دیویس در ۱۶ جولای ۲۰۱۶ با انجام نخستین بازی خود در لیگ حرفهای آمریکا، عنوانِ دومین بازیکن جوان تاریخ این رقابتها را از آنِ خود کرد. جوانترین بازیکن تاریخ MLS،«فردی آدو» بود که هیچوقت ستارهای بزرگ نشد اما داستان آلفونسو با فردی تفاوتهایی فاحش داشت، داستانی که از ابتدا مشخص بود روایتش در خصوص طلوع یک ستاره جهانی است.
دیویس جوان در موقعیتهای تکبهتک به راحتی میتوانست حریف مستقیم خود را از پیش رو بردارد. با این وجود در زمین مرتکب اشتباهات تاکتیکی میشد و بدون توپ نمیتوانست طبق تاکتیک تیم بازی کند. کارل اما به امید و اعتقادش نسبت به آلفونسه شک نکرد و تا جای ممکن از او بازی گرفت: «برای اینکه او را به آن سطحی که میخواستیم برسانیم، باید فشار را زودتر و بیشتر وارد میکردیم. آهن زمانی سخت میشود که مدام زیر ضربه و فشار قرار گیرد.»
دیویس در سال ۲۰۱۷ در ۳۳ دیدار برای تیم ونکوور در تمام رقابتها به میدان رفت و هیچ کسی به این مسأله اعتراض نکرد. او در تیم ملی کانادا نیز پیشرفت سریعی داشت اما از آنجا که شهروند موقت بود، نمیتوانست تیم بزرگسالان کانادا را همراهی کند، تیمی که حضور در آن را رویای خود میدانست. رویایی که در ششم ژوئن ۲۰۱۷ رسماً به حقیقت پیوست و آلفونسو به عنوان شهروند کانادا نامش در لیست اولیه تیم ملی برای جام طلایی سال ۲۰۱۷ قرار گرفت.
پیشرفت دیویس هم سرعت بالایی داشت و هم شیبِ تندی. این اتفاقی بود که فوتبال کانادا مدتها انتظارش را کشید و به مزد سالها صبوری، قطعه گمشدهاش را یافت. با بالا رفتن محبوبیت فوتبال میان مردم کانادا، آنها به یک ستاره جهانی نیاز داشتند که در خاک این کشور بزرگ شده باشد تا کودکان او را الگوی خود قرار دهند و از موفقیتهایش الهام بگیرند.
در جام طلایی ۲۰۱۷، کانادا ستارهاش را به جهانیان معرفی کرد؛ دیویس بهترین بازیکن جوان جام و آقای گل رقابتها نام گرفت و نام خود را بیش از پیش بر سر زبانها انداخت. «استیو رید» رئیس فدراسیون فوتبال کانادا میگوید: ما به یک سیدنی کراسبی -ستاره کانادایی هاکی- در فوتبال نیاز داشتیم و با دیویس به آن رسیدیم.»
پیش از رأیگیری برای تعیین میزبان جام جهانی ۲۰۲۶؛ آلفونسو در خاک مسکو مقابل شورای فیفا، حمایت خود از کاندیداتوری آمریکا، کانادا و مکزیک را اعلام کرد و گفت: «من متولد غنا هستم، در یک کمپ پناهندگی به دنیا آمدم. زندگی سختی بود اما زمانی که پنج سال داشتم کشوری به نام کانادا از من و خانوادهام استقبال و حمایت کرد. در تیم فوتبال هم بچهها کاری کردند تا احساس حضور در خانه را داشته باشم. مردم شمال آمریکا همیشه از من با آغوشی باز و رویی گشاده پذیرایی کردهاند. اگر این فرصت را به آنها بدهید، همه این موارد را تجربه خواهید کرد و به گرمی مورد استقبال قرار خواهید گرفت.»
فوتبالِ امروزی بیش از هر زمانِ دیگری به سرعت و مهارت حمل توپ وابسته است و این اتفاق در شکوفایی دیویس نقشی مثبت ایفا کرده. در سال ۲۰۱۷ رابینسون با آرسنال و بایرن مونیخ درباره دیویس ملاقات داشت و تیمهایی مانند منچستریونایتد و لیورپول هم به او علاقه نشان دادند اما باشگاه بایرن مونیخ با برنامهای ۵ ساله و دقیق برای جذب او پیشقدم شد و به خواستهاش نیز رسید. رابینسون در این خصوص میگوید: «تمامی آن اهداف واقعگرایانه بودند، بایرنیها در هیچ مقطعی و در هیچ موردی به او دروغ تحویل ندادند. تصمیم برای آلفونسو بسیار آسان بود. من به او نصیحت کردم که دیگر چنین فرصتی به دست نخواهد آورد.»
باواریاییها افراد مختلفی را استخدام کردند تا به آلفونسو کمک کنند که زودتر با زندگی در آلمان و بازی در بوندسلیگا آشنا شود. نزدیکانش از برنامهای که سرخهای مونیخ برای او چیده بودند به شدت تحت تأثیر قرار گرفتند. در برنامههای تاکتیکی بایرن برای ستاره کانادایی حتی به جزئیات کوچک نیز توجه ویژهای شده بود و به لطف همین برنامه دیویس فرصت حضور در رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا را پیدا کرد.
دیویس در اولین مسابقه خود در MLS پس از نهایی شدن انتقالش به بایرن، در دو صحنه از سد مدافعان «مینهسوتا» به زیبایی گذشت و دو گل زیبا به ثمر رساند. پس از گل دوم به سمت کنار زمین دوید. کامارا همتیمی او که کنارش میدوید در برابر سرعت او کم آورد و به همین دلیل تلاش کرد تا او را بکشد و به زمین بیندازد! این صحنه یک نمادگرایی زیبا در دل خود داشت: «ونکوور با چنگ و دندان به دنبال دیویس بود.»
تیبرت؛ همتیمی سابق دیویس در ونکوور که با او در آکادمی این باشگاه رشد کرد، بر این باور است که هیچ بازیکنی تاکنون در تاریخ فوتبال کانادا به دستاوردهای فونزی نرسیده است: «او مسیر خودش را میسازد. در آکادمی حالا میشنوید که بچهها درباره او صحبت میکنند. اصلاً چیز عجیبی نیست. او اکنون الگوی کودکان کانادایی است.»
نحوهای که آلفونسو، بلوغ و فعالیتش در «آلیانتس آرنا» را مدیریت میکند، روی یک نسل از بازیکنان جوانِ کانادا نقش خواهد داشت. «جان هردمان» سرمربی تیم ملی کانادا در این خصوص میگوید: «دیویس با اشتیاق از این انتظارات استقبال خواهد کرد. این زندگی اوست. اگر آلفونسو تلاش کند از مشکلاتش بگریزد و ما هم او را از این انتظارات مخفی کنیم، قطعاً در قبالش ناحقی کردهایم. این پسر میتواند بهترین شود و بر بام فوتبال تکیه بزند. او هر چه بیشتر فشار را احساس کند، راحتتر به موفقیت میرسد.»
ستاره کانادایی پس از پیوستن به باواریاییها در پنجره زمستانی، در نیم فصل دوم بوندسلیگا در شش بازی به عنوان جانشین به میدان رفت و تواناییهای خود را به تصویر کشید. او در تمرینات، با اشتیاق میدود و هر روز به فکر پیشرفت است. دیویس در این خصوص میگوید: «هر بار وارد میدان میشوم، میخواهم لذت ببرم. هرچه بیشتر لذت ببرم، بهتر عمل خواهم کرد. من دوست دارم برای لذت بیشتر چالشهای جدیدی را تجربه کنم، هر بار سختتر از گذشته.»
این صحبت آلفونسو برگرفته از نصیحت «دیوید آلابا» بود که از او خواست از فوتبال بازی کردن لذت ببرد زیرا این دوران تا ابد پایدار نخواهد بود.
او اکنون در لیگ قهرمانان اروپا و بوندسلیگا با لباس سرخرنگِ باواریاییها میدرخشد و همه را شیفته هنرنمایی و جادوگری خود میکند. ستارهای که سال گذشته پیش از شروعِ دیدار بایرن و لیورپول در آنفیلد، تنها به گرفتن فیلم از مسابقه بسنده کرد و حالا یکی از مهرههای کلیدی مونیخ به حساب میآید. مهرهای که سرعت بالا تنها یکی از خصوصیاتِ ویژه اوست. شوتهای آلفونسو قدرت و دقت لازم برای فرو ریختن هر دروازهای را دارند، دیویس از قدرتِ پا به توپ خوبی نیز بهره میبرد و در دربیلزنی همچون دوران حضورش در صحنه تئاتر، «بیباک» است. ضمن اینکه ستاره کانادایی اکنون به تقویت قدرت دفاعی خود مشغول شده و از یک مهاجم چپ، به عنوان یک مدافع چپِ مطمئن تغییر ماهیت داده است تا نشان دهد قابلیت بازی در چند پست را دارد.
«حسن صالح حمیدزیچ» مدیر ورزشی بایرن مونیخ، آلفونسو را یکی از بهترین بازیکنان نسلش میداند و درباره او به تازگی گفته: «خوشحال هستیم که با هر بازی این واقعیت که او یکی از بهترینهاست به ما و هواداران بیشتر از قبل اثبات میشود. هواداران ما عاشق او هستند. آنها منتظر چنین جوان خوشتکنیک و سریعی بودند. او میتواند بازیکن مهمی در تیم باشد.»
دیویس دیگر آن پسربچه سابق نیست و این نکته را هردمان سرمربی تیم ملی کانادا نیز به زبان آورده است. او اکنون ستاره اصلی «سرزمین بزرگ سفید شمالی» محسوب میشود، ستارهای که چند ماه پیش به تیمش کمک کرد برای اولین بار پس از سال ۱۹۸۵ برابر تیم ملی آمریکا به پیروزی برسد؛ آن هم با یک گلِ زده و کسب عنوان بهترین بازیکن زمین.»
دیویس پسری از کمپهای غنا، خیابانهای کانادا و آکادمی ونکوور بود که حالا به عنوان کاندیدای دریافتِ لقبِ بهترین بازیکن تاریخ کانادا شناخته میشود، بازیکنی که در بایرن به تاریخسازی میاندیشد و در تیم ملی کانادا به ادای دین.
این نوشته ترجمهای از مقاله جاشوا کلاک و رافائل هونیگاشتاین برای سایت TheAthletic که توسط نوید صراف به فارسی برگردانده شده.